دانش با عمل همراه است . پس هر که دانست عمل کرد و هر که عمل کرد دانست و دانش، به عمل فرا می خواند، پس اگر او را اجابت کرد چه بهتر و گرنه از او جدا و دورمی شود [امام صادق علیه السلام]
بهترین ها را بدانید

ازدواج ماندگار< مسائل قبل از ازدواج < پرهیز از عشق هیی کز پی رنگی بود
     جمیله- پا بر زمین می کوبد : من یا باید با مجید ازدواج کنم یا هیچ کس را نمی خواهم. مجید خانواده اش را به ستوه می آورد: یا جمیله و یا هیچ کس

    
خانواده های مجید و جمیله با ازدواج آنها مخالفت کرده بودند ، مجید تهدید به خودکشی کرده و جمیله اقدام به خودکشی کرده بود که البته نجاتش دادند و …
    
بالاخره این دو جوان پای سفره عقد نشسته بودند.
      جمیله و مجید را همراه طفل شیرخوارشان در دادگاه خانواده دیدم که بر سر هم می کوبند و هیچ یک حاضر به پذیرفتن مسئولیت میوه ازدواج نسنجیده شان نیستند ، در اتاق مشاور قضایی خانواده ، متوجه نحوه ازدواج آنها شدم .

     
آن روز که جیک جیک مستانت بود ، یاد زمستانت بود ؟
     
آنها در خیابان با یکدیگر آشنا شده بودند ، با اصرار و تهدید خواسته خود را به خانواده هایشان تحمیل کرده بودند و حالا کارشان به اختلاف کشیده و برای طلاق توافقی به دادگاه آمده بودند … ادامه ماجرا را از زبان پدر جمیله و مادر مجید می شنویم :
     
چنان قحط سالی شد اندر دمشق که یاران فراموش کردند عشق
      
مشاور قضایی سؤال کرد : چرا طلاق ؟
     
پدر جمیله گفت : دامادم هنوز نانخور پدرش است ، قدرت تأمین مخارج همسر و فرزندانش را ندارد . او به دخترم قول داده بود با هم به آمریکا بروند . اما حالا برای رفتن به سینما هم پول ندارند .
     
مادر مجید لب به اعتراض گشود و گفت : مجید چرا ساکتی ؟ چرا حرف نمی زنی ، بگو دیگر …
     
این نه دردی است که درمان بپذیرد ز حکیم
     
مجید که مات و مبهوت به نظر می رسید به مشاور گفت : من و جمیله در پارک دانشجو با هم آشنا شدیم او می گفت : حاضر است با من زیر یا چادر زندگی کند اما حالا یک طبقه خانه پدرم برایش کم است. او آپارتمان دو اتاقه می خواهد ، اما هنوز بلد نیست یک وعده غذای ساده درست کند ، روز و شب از ساندویچ فروشی غذا تهیه می کند ، حالا مهریه اش را بخشیده و طلاق می خواهد و من هم موافقم.
      
اگر تنها به جنبه عاشقانه یک رابطه ، توجه کنیم به این نتیجه می رسیم که با صعود از پلکان عشق ، همه مسایل و مشکلات را پشت سر می گذاریم ، همه نگرانیها و همه محدودیتها را تمام می کنیم .عشق چه زیباست ، چه احساس خوشی دارم ، در عرش سیر می کنم ، بیا ازدواج کنیم ، آیا همه چیز عالی و بدون کم و کاست نخواهد بود ؟البته که این عبارات زیبا هستند ، اما اشکال بزرگ دارند ، فرض را بر این گذاشته اند که عشق به تنهایی می تواند همه مسایل را حل کند ، اسباب راحتی و خشنودی بی حد شود و یا مانع از آن گردد که با خویشتن ، با تنهایی خود ، با دردها و مرارتها و با نهایت مرگ مواجه نشویم ، دلبستگی بیش از اندازه به جنبه بهشتی عشق به تکان و نومیدی منتهی می شود ، سرانجام به زمین باز می گردیم تا با چالشهای زندگی روبرو شویم
     
صاحبان عشقهای مجازی ، همچون گرسنگانی هستند که جز غذا اندیشه ندارند ، اما وقتی سیر شدند تازه به یاد حوائج دیگرشان می افتند ، در اینگونه عشق ها ، بعد از ارضای جنسی ، طرفین تازه می فهمند که چیزهای دیگری لازم دارند که در وجود طرف مقابلشان نیست ، همه ما انسانها طالب کمالیم و گریزان از نقص ، خدای تعالی ما را فطرتاً اینگونه خلق کرده است ، وقتی زن و مرد سیراب از لذت جنسی شدند آن وقت تازه به خلق و خوی هم نظر می کنند ، تازه به یاد تناسبات یکدیگر می افتند ، تازه دیدشان بینا می شود و گوششان شنوا .

 



حسین ::: جمعه 86/3/11::: ساعت 9:38 صبح


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 0
کل بازدید :83040

>> درباره خودم <<
بهترین ها را بدانید
حسین
www.mazlom.parsiblog.com

>>آرشیو شده ها<<

>>لوگوی وبلاگ من<<
بهترین ها را بدانید

>>لینک دوستان<<

>>اشتراک در خبرنامه<<
 

>>طراح قالب<<