سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسانی را که به آنها دانش می آموزید، بزرگ شمارید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
بهترین ها را بدانید

غریب مانده ای میدانم . غریب مانده ای و تنها .


هیچکس احوالت را نمی پرسد . صدایت نمی کند . بغضت را با تنهایی خودت قسمت می کنی . می دانم.


شانه ات را چه سخت تکان می دهی . پایت را چه دشوار ، گامت را چه سنگین .


تو غریب مانده ای ، اما حقت این نبود . تو بیشتر از اینها به گردن گل حق داشتی . بلبل را نمیدانم چه شد ، که تو را تنها گذاشت و دیگر برایت نغمه نخواند .


غریب مانده ای می دانم . اما غربت ، تمام درد تو نبود . تو چیزی می خواستی که هیچ کس قادر به انجام آن نبود . این غربت را این چنین تفسیر کن ، که دیگران لایق همدردی با تو نبودند . تو به زبانی صحبت می کردی که هیچ مترجمی قادر به ترجمه آن نبود . تو به لهجه ای گریه می کردی ، که همه خنده شان می گرفت . تو وقتی نفس می کشیدی ، آه را شرمنده خود می کردی . تو سکوت شب را می شکستی ، وقتی هق هق گریه ات را خاموش می کردی .


غریب مانده ای می دانم ...


 یادت می آید روزی را که در سرای بی کسی خود پرسه می زدی ؟ آن روز وقتی تو را دیدم ، دلم شکست . می دانستم که دردهایت بزرگتر از آنست که از دست من کاری بر آید . دست خودم نبود . مگر می شود ساقه شکسته گلی را بر روی زمین دید و خم نشد ؟ مگر می شود پرنده شکسته بالی را دید و فقط نظاره کرد ؟ کارم اما تنها این بود که منتظرت باشم تا بار دیگر از این کوچه گذر کنی . می آمدی اما هر بار سنگینی احساست را احساس می کردم . چند روزی گذشت ، تو باز غریب بودی ، اما این بار غربت تو در من هم اثر کرده بود . ظرفیتم آن مقدار نبود که بتوانم سنگینی آن را تحمل کنم . اما شکر ، همین که تو می آمدی همه چیز تمام می شد. باور کن . دیگر به این غریبی عادت کرده ام . به این بی کسی . تنهایی .


 اما چند روزی هست که دیگر به این کوچه نمی آیی ، سراغ ما را نمی گیری . نمی دانم چرا ؟ شاید دوست داری همچنان غریب بمانی . پیغام داده ای که قصد رفتن کرده ای . برو . دیگر هم برنگرد . اما با رفتن تو هیچ چیز حل نمی شود . لااقل غریبی ما بیشتر می شود . اگر دوست داری ، برو .



حسین ::: سه شنبه 85/11/24::: ساعت 11:23 عصر

 
بیانیه مشترک تشکل های دانشجویی و طلاب عدالتخواه در مورد زمین خواری سیرجان
 

یادداشت: طلبه سیرجانی ، فساد مفسدان و زمین خواری زالو صفتان را بر نتابیده است و در راه احقاق حق مردم می خروشد و افشا گری می کند . اما با عرض تاسف و البته صد تاسف که...
  
 
 
 
 این بیانیه که دیروز ظهر به وسیله تشکل های دانشجویی و طلاب منتشر شد ، و به خبرگزاری ها و روزنامه های سراسری و محلی ارسال گردید. با سکوت شدید رسانه ها و خبرگزاری ها مواجه شد و تا کنون به وسیله آن ها سانسور شد و پس از پیگیری در خصوص عدم انعکاس ، با جوابهایی مانند قرار است کار بشود، ما می خواهیم منتشر کنیم اما...، ندیدیم و برای ما نفرستادید و... مواجه شده است...


اما بیانیه مشترک تشکل های دانشجویی و طلاب عدالتخواه در مورد زمین خواری سیرجان و محکومیت حجت الاسلام جهانشاهی، طلبه انقلابی و معترض به پرونده زمین خواری:


« ... و ما اخذ الله علی العلماء ان لا یقارّوا علی کظّه ظالم و لا سغب مظلوم ... »

( و خداوند از علما عهد گرفته است که در مقابل سیری ظالمان و گرسنه ماندن مظلومان قرار و سکون نداشته باشند و ساکت ننشینند . )

بر اساس منویات حضرت امام خمینی (ره) و دغدغه اصلی مقام معظم رهبری مبنی بر مطالبه عدالت و نشاندن مفسدان و فاسدان اقتصادی بر سر جایشان است ، که در صدر اقشار مختلف مردم ، دانشجو و طلبه سنگینی این وظیفه را در درجه اول بر روی دوش خود احساس می کنند .

با توجه به این رسالت دینی ، اعتقادی ، تاریخی ، انقلابی ، اجتماعی و ملی است که طلبه سیرجانی ، فساد مفسدان و زمین خواری زالو صفتان را بر نتابیده است و در راه احقاق حق مردم می خروشد و افشا گری می کند . اما با عرض تاسف و البته صد تاسف که توسط بعضی نهادهای امنیتی و انتظامی با وی برخورد شده و به تمام اسناد و مدارک موجود در این زمینه بی توجهی کرده و این طلبه با حکم دادگاه ویژه روحانیت به تحمل مجازات محکوم می شود .

از این روست که چند نکته را به دستگاه قضایی کشور، دادگاه ویژه روحانیت، مسئولین نهادهای امنیتی و انتظامی گوشزد می کنیم:

ادامه  http://motalebe.ir/index.php?action=show_news&news_id=2575


حسین ::: سه شنبه 85/11/24::: ساعت 11:23 عصر



تعدادی از چهره های برتر هنری ،ورزشی و سیاسی در حج امسال حضور داشتند.این چهره ها همدوش سایر حجاج ایرانی ، مناسک حج را به جا آوردند....

 
 

















مجید افلاکی، قهرمان جهانی و مربی تیم ملی تکواندو


 

 



حسین ::: سه شنبه 85/11/24::: ساعت 11:23 عصر


حاج عمو پورنگ از سفر حج می گوید 

[1385/10/16]

 
 


من معتقدم رمز موفقیت او در ایجاد ارتباط سریع با مخاطب است، خودش هم بر همین باور است. و نمونه‌اش همین گفت‌وگوی ساده و صمیمی ما با اوست....

 
 



وقتی می‌خواستم به طرف محل استقرار کاروان عموپورنگ راه بیفتم، تلفنی تماس گرفتم و برای چند دقیقه بعد قرار گذاشتم. از منا بازگشته بود و کسالت داشت مثل خیلی از حاجی‌ها. امّا برخلاف ایران، همان طور که بارها او را در برنامه‌های تلویزیونی دیده بودم، صمیمی بود.

عموپورنگ، در این مصاحبه خیلی به سؤالات، تند و سریع پاسخ نمی‌داد. در پاسخ به سؤال‌ها کمی دچار مکث و تردید می‌شد و آن هم به خاطر پردة اشکی بود که جلوی چشمانش نقش می‌بست، با این حال، خیلی حرف‌ها برای گفتن داشت. با هم گفت‌وگو با او را می‌خوانیم:

? چرا به شما می‌گویند عمو پورنگ؟!

اسم عموپورنگ را من انتخاب نکردم. پورنگ اسم هنری است و بچه‌ها توی ارتباط تلفنی گفتند عمو، و عمو پیشوند اسم من شد.

? اسم اصلی شما؟


داریوش پرسیایی.

? متولد چه سالی؟
دهة پنجاه / تهران!

? چی شد سر از تلویزیون در آوردی؟

مثل همة کسانی که تست دادند و قبول شدند.

? چند سال پیش؟


دوازده سال.

? از کارتان راضی هستید؟


بله. قطعاً

? بهترین برنامة شما؟
همة برنامه‌ها و آن قسمت که رفتم بم.

? آن برنامه تلخ‌ترین برنامه شما نبود؟


نه، آن برنامه تلخ نبود، واژة تلخ شما را باید ببرد توی ناراحتی‌ها. ولی آن برنامه، برنامة به یاد ماندنی بود و شیرینی خاصی داشت. تلخی وقتی است که متضرر شوی ولی من بهره بردم و متضرر نشدم.

? چی شد آمدی حج؟
از طرف سازمان صدا و سیما. طبق قرعه‌کشی و از شبکه یک، گروه کودک من آمدم حج.
غیرمترقبه بود، آمادگی نداشتم، می‌گفتم زود است، می‌خواستم با آمادگی بیشتر بیایم، ولی وقتی گفتند برو، احساس مسؤولیت کردم.

? دوست داشتی با کی مشرف شوی؟
با مادرم. البته دو مرتبه، او را فرستادم.

? وقتی اولین بار نگاهت به کعبه افتاد از خدا چی خواستی؟


این جزو مسائل شخصی و اعتقادی من است اجازه بدهید پیش خودم بماند.

? برای بچه‌ها چی خواستی؟
مطمئناً آرزوی سلامتی و تندرستی بچه‌ها و شفای بچه‌ها و همة کسانی که التماس دعا گفتند. ان شاء الله قسمت همه بشود و مثل ما بیایند اینجا.

? ظاهراً شما وقتی می‌خواستی مشرف شوی با بچه‌ها خداحافظی کردی چرا؟

ادامه    http://hajj.ir/hadjwebui/news/wfShowOpinion.aspx?id=24745

حسین ::: سه شنبه 85/11/24::: ساعت 11:23 عصر


حاج عمو پورنگ از سفر حج می گوید 

[1385/10/16]

 
 


من معتقدم رمز موفقیت او در ایجاد ارتباط سریع با مخاطب است، خودش هم بر همین باور است. و نمونه‌اش همین گفت‌وگوی ساده و صمیمی ما با اوست....

 
 



وقتی می‌خواستم به طرف محل استقرار کاروان عموپورنگ راه بیفتم، تلفنی تماس گرفتم و برای چند دقیقه بعد قرار گذاشتم. از منا بازگشته بود و کسالت داشت مثل خیلی از حاجی‌ها. امّا برخلاف ایران، همان طور که بارها او را در برنامه‌های تلویزیونی دیده بودم، صمیمی بود.

عموپورنگ، در این مصاحبه خیلی به سؤالات، تند و سریع پاسخ نمی‌داد. در پاسخ به سؤال‌ها کمی دچار مکث و تردید می‌شد و آن هم به خاطر پردة اشکی بود که جلوی چشمانش نقش می‌بست، با این حال، خیلی حرف‌ها برای گفتن داشت. با هم گفت‌وگو با او را می‌خوانیم:

? چرا به شما می‌گویند عمو پورنگ؟!

اسم عموپورنگ را من انتخاب نکردم. پورنگ اسم هنری است و بچه‌ها توی ارتباط تلفنی گفتند عمو، و عمو پیشوند اسم من شد.

? اسم اصلی شما؟


داریوش پرسیایی.

? متولد چه سالی؟
دهة پنجاه / تهران!

? چی شد سر از تلویزیون در آوردی؟

مثل همة کسانی که تست دادند و قبول شدند.

? چند سال پیش؟


دوازده سال.

? از کارتان راضی هستید؟


بله. قطعاً

? بهترین برنامة شما؟
همة برنامه‌ها و آن قسمت که رفتم بم.

? آن برنامه تلخ‌ترین برنامه شما نبود؟


نه، آن برنامه تلخ نبود، واژة تلخ شما را باید ببرد توی ناراحتی‌ها. ولی آن برنامه، برنامة به یاد ماندنی بود و شیرینی خاصی داشت. تلخی وقتی است که متضرر شوی ولی من بهره بردم و متضرر نشدم.

? چی شد آمدی حج؟
از طرف سازمان صدا و سیما. طبق قرعه‌کشی و از شبکه یک، گروه کودک من آمدم حج.
غیرمترقبه بود، آمادگی نداشتم، می‌گفتم زود است، می‌خواستم با آمادگی بیشتر بیایم، ولی وقتی گفتند برو، احساس مسؤولیت کردم.

? دوست داشتی با کی مشرف شوی؟
با مادرم. البته دو مرتبه، او را فرستادم.

? وقتی اولین بار نگاهت به کعبه افتاد از خدا چی خواستی؟


این جزو مسائل شخصی و اعتقادی من است اجازه بدهید پیش خودم بماند.

? برای بچه‌ها چی خواستی؟
مطمئناً آرزوی سلامتی و تندرستی بچه‌ها و شفای بچه‌ها و همة کسانی که التماس دعا گفتند. ان شاء الله قسمت همه بشود و مثل ما بیایند اینجا.

? ظاهراً شما وقتی می‌خواستی مشرف شوی با بچه‌ها خداحافظی کردی چرا؟

ادامه    http://hajj.ir/hadjwebui/news/wfShowOpinion.aspx?id=24745

حسین ::: سه شنبه 85/11/24::: ساعت 11:23 عصر

بوش اظهارنظرها درباره حمله آمریکا به ایران را «سر و صدا» خواند

خبرگزاری فارس: رئیس جمهوری آمریکا با هشدار درباره آنچه خطر ایران مسلح به تسلیحات هسته‌ای خواند، اظهارنظرات درباره احتمال حمله واشنگتن به ایران را تنها «سر و صدای» منتقدانش عنوان کرد.

به گزارش فارس به نقل از خبرگزاری فرانسه، جرج بوش در گفت‌وگو با تلویزیون «سی‌اس‌پی‌ای‌ان» تصریح کرد: «فکر می‌کنم عکس‌العمل من به همه سر و صدایی که گفته می‌شود "وی می‌خواهد به جنگ برود" اول از همه این است که من تاکتیک‌های این مسئله را نمی‌دانم و باید بگویم که این یک مسئله سیاسی است.»
وی افزود: «از سوی دیگر امیدوارم اعضای کنگره خصوصا در حزب مخالف خطر ایران دارای تسلیحات هسته‌ای را درک کنند.»
رئیس جمهوری آمریکا با اشاره به مسئله هسته‌ای ایران افزود وی «سیاست جامعی به هدف حل این مسئله به صورت مسالمت‌آمیز دارد» و اعلام کرد ایران را برای تعلیق فعالیت هسته‌ایش «تحت فشار شدید» قرار می‌دهد.
در عین حال «تونی اسنو»، سخنگوی کاخ سفید روز گذشته بار دیگر با تکرار پیش‌شرط‌های پیشین واشنگتن افزود: «لازم است ایران از فعالیت‌های غنی‌سازی و بازفرآوری [اورانیوم] و همچنین از توسعه برنامه هسته‌ای که می‌تواند به تولید سلاح بینجامد، دوری کند.»

ادامه  http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8511240011



حسین ::: سه شنبه 85/11/24::: ساعت 11:23 عصر

دو عروس و یک شادوماد!

روستای ده‌میان از توابع کوه‌سرخ کاشمر؛ یک پسر 16 ساله در یک مجلس عروسی همزمان دو عروس را به خانه بخت می‌برد! و عجیب‌تر آن‌که هر دو عروس از این ازدواج راضی و خوشحال هستند!!



حسین ::: سه شنبه 85/11/24::: ساعت 11:23 عصر

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 42
بازدید دیروز: 58
کل بازدید :82623

>> درباره خودم <<
بهترین ها را بدانید
حسین
www.mazlom.parsiblog.com

>>آرشیو شده ها<<

>>لوگوی وبلاگ من<<
بهترین ها را بدانید

>>لینک دوستان<<

>>اشتراک در خبرنامه<<
 

>>طراح قالب<<